مرد و نامرد
نوشته شده توسط : علیرضا نساروند

یه دختر كور توی این دنیای نامرد زندگی میكرد. این دختر یه دوست پسر داشتكه عاشقش بود.

دختر همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم

یه روز یكی پیدا شد كه به اون دختر چشماشو بده. وقتی كه دختره بینا شد

دید كه دوست پسرش كوره. بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو.

پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت :مراقب چشمای من باش من شرط عشق و به جا آوردم.
 





:: موضوعات مرتبط: داستانهاي زيبا و جذاب , ,
:: بازدید از این مطلب : 699
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : دو شنبه 17 / 4 / 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: